شهادت اميرالمومنين را به تمام محبين آن حضر تسليت عرض مي كنم



به جز از علي نباشد
به جز از علي نباشد به جهان گرهگشايي
طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلايي
چو به کار خويش ماني در رحمت علي زن
به جز او به زخم دلها ننهد کسي دوايي
ز ولاي او بزن دم که رها شوي ز هر غم
سر کوي او مکان کن بنگر که در کجايي
بشناختم خدا را چو شناختم علي را
به خدا نبردهاي پي اگر از علي جدايي
علي اي حقيقت حق علي اي ولي مطلق
تو جمال کبريايي تو حقيقت خدايي
نظري ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن
تو که يار دردمندي توکه يار بينوايي
همه عمر همچو " شهري" طلب مدد از او کن
که به جز علي نباشد به جهان گره گشايي
" شعر از : عباس شهري"
عاشقان ماه خداباز آمد
ماه قرآن ودعا باز آمد
ماه توبه مه غفران مه نور
مه شوق ومه عشق ومه شور
ماه از خویش جداگردیدن
ماه واصل به خدا گردیدن
ماه قدری که بود قدرش ُگم
ماه میلاد امام ُدوّم
ماه مهمانی حیّ ازلی
ماه سر مستی عشّاق علی
ماه تسبیح سرودن برلب
ماه بیدار دلان در دل شب
ماه از اشک درون را شستن
خویش گم کرده خدارا جستن
ماه سر تا به قدم ذکر شدن
روشن از روشنی فکر شدن
به چه خوش گفت رسول منّان
جمعۀ آخر ماه شعبان
که مه حق به شما رو آورد
رحمت وفیض زهر سو آورد
َبه چه ماهی که برای امّت
رحمت ومغفرفت است وبرکت
کرد با منطق شیرین تشریح
که نفس هاست در این مه تسبیح
صومتان هست سعادت این ماه
نومتان نیز عبادت این ماه
تشنه وگرسنه گشتید اگر
یاد آرید زروز محشر
منبع.سایت نکته های آموزنده
لطفا روی خون شهدا پا بگذارید
میدانی این حرف ، حرف کیست؟
آره درست حدس زدی، این حرف ، حرف من و توست،من و تویی که هر روز
ده ها بار این جمله را با هم بلند فریاد می زنیم.
من و تویی که معتقدیم خون شهدا بی ارزش است،
من و تویی که آن ها را مرده فرض میکنیم،
من و تویی که آرمان هایشان را عقب افتادگی تلقی میکنیم،
و من وتویی که...
تعجب کرده ای؟
تعجب نکن .
ادامه مطالب فراموش نشه
وبارمز " شرمنده ايم" وارد شويد
خداي مهربون تو كل ماههاي خودش سه ماه را ماه رحمت بخشش و توبه قرار داد
سفره ماه خدا كه ماه رجب بود رو جمع كردند حالا هركسي كه زرنگ بوده تونسته حداقل يك چيزاي از اين سفره پر بركت خدا برداره
اما بد بحال من و امسال من كه اين سفره رو جلوي ماهم پهن كرده بودن اما ما همين طور اون رو نگاه مي كرديم ومي گفتيم عجب سفره جلوي ما پهنه ها
اما دريق از يكم معرفت به اين كه بايد توي اين ماه توبه كنيم ويا از خدا بخوايم كه مارو در دره خونش هيچوقت جدا نكنه ......
بعد اومدن گفتن كه خيلي خب حالا اونايي كه از سفره پر مهر وبركت خدا يعني ماه رجب بهره اي نبردند
بيان اين با يك فرصت ديگه بهشون بديم اونم ماه شعبان ماهي كه منتسب به پيغمبر اكرم وآل او مي باشد
اين ماه هم داره تموم مي ميشه ولي ما ..................
رقفا فرصت رو از دست نديم
ممكنه عمر ما كفاف نده به ماه رمضان برسيم ها....

شب آخر هنوز یادم هست
خیمه زد عطر سیب در سنگر
خیمه تاریک شد، و این یعنی
روضهخوان گفت از شب آخر
****
گفت : این راه و این سیاهی شب
عشق چشمان خویش را بسته است
ما سحر قصد آسمان داریم
از زمین راه کربلا بسته است
****
خشک میشد گلوی او کمکم
روضهخوان تشنه بود در باران
یک نفر استکان آب آورد
السلام علیک یا عطشان
****
استکان را بلند کرد ، ولی
عکس یک مشت روی آب افتاد
مشک لرزید و محو شد کمکم
اشک سید که توی آب افتاد
***
نفست گرم روضهخوان! آن شب
دل به دریای آن نگاه زدی
دم گرفتی میان خون خودت
چه گریزی به قتلگاه زدی
سید حمیدرضا برقعی
ارباب زاده ای كه خود ارباب عالم است
در چهره اش جمال پیمبر مجسم است
نور است نور محض ز جنس پیامبر
هر چه بگویم از منش و منطقش كم است
نامش علی نهاده به كوری دشمنان
ارباب ما حسین كه ارباب عالم است
اعمال امشب است در مفاتیح عاشقی
مستی كنید، جام و می اش هم فراهم است
مجنون خویش كرده و لیلای ما شده
از شوق اوست دیده اگر پر ز شبنم است
حالا خبر دهید گدایان شهر را
پایان مستمندی و فرجام ماتم است
اصلاً نه جای شك و شبه اَست و سوال
پر می كنند كیسه های تهی را – مسلّم است
اَین المَفَر لشگریان می رسد به گوش
غرش كه می كند و چهره درهم است
اما چرا در شب میلاد حضرتش
حال و هوای این غزلم چون محرم است ؟
در بین روضه های غمش آتشم زدند
آن روضه ای كه در لهوف و مقرم است
آن روضه ای كه خواند قطعه قطعه اش
با دیدنش قامت بابای او خم است
می چید قطعه های بدن را كنار هم
می گفت علی بعد تو دنیا جهنم است

خدا کند که بشکند شبي دلم به پای تو
و کاش چاه ميشدم که بشنوم صدای تو
تو اوج خوب بودنی، تو حالت سرودنی
به آسمان رسيدهای، کجاست انتهای تو
حضور غيبتت بزرگ، دل نماز را شکست
زمين قيام کرده است به شوق اقتدای تو
بيا تمام من بيا بيا که نذر کردهام
که هر چه دارم از غزل بريزمش به پای تو
به انتظار تو دلم نشسته سبز ميشود
بيا ببين که شاعرم ولی فقط برای تو
"راضيه رجايی"